نگاهی به مفهوم جهاد اقتصادی:
در باب مفهوم و نسبت دو کلمه جهاد و اقتصاد در عبارت «جهاد اقتصادی» که نام سال 90 شمسی لقب گرفته، شش نکته اهمیت دارد:
نکته نخست: این که مفهوم جهاد اقتصادی و به ویژه کلمه جهاد یک تعبیر استعارهگونه و دارای معانی و دلالتهای خاصی است. کلمه جهاد، معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق میشود و یکی از کلماتی است که در گفتمان دینی ما معنا پیدا میکند و همیشه صبغه تقدس را در درون خودش دارد.
نکته نخست اینجاست که ، رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون میبینند. برای همین هم کار کردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران کشور را با مسأله مقدسی به اسم جهاد تلفیق میکنند.
این یکی از پیامهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران است که مسائل معنوی و مادی و یا به عبارت دیگر، حسنه دنیا و حسنه آخرت چگونه میتوانند با یکدیگر همراستا شوند. اگر مسئولان از ظرفیتهای معنوی، انسانی و فرهنگی کشور به درستی استفاده کنند، ما از کلمه جهاد میتوانیم برکات زیادی را نصیب این مرز و بوم کنیم، همان گونه که در تاریخ معاصرمان هم میبینیم، حضرت امام(ره) درباره سازندگی از این استعاره استفاده میکنند و جهاد را وارد صحنههای سازندگی میکنند و این تعابیر استعارهگونه به نوعی مسبوق به سابقه از سوی حضرت امام(ره) نیز هست.
نکته دوم آن است که در گفتمان دینی ما، کلمه جهاد در کنار کلماتی مانند هجرت، ایمان، عبادت و... پازل گفتمانی دین را تکمیل میکند. در برخی موارد، مفاهیم دینی به ما اشاره میکنند که باید مانع را دور بزنید، مثل کلمه هجرت، ولی کلمه جهاد همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد حالت تأکید و تصریح دارد.
در همین راستا، یکی از استراتژیهایی که در سال پیش روی (سال 90) باید سرلوحهمان باشد، این است که باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی کشور صورت دهیم؛ موارد و موانعی که دست و پا گیر است. معمولاً در نگاه نهادی برخی از مقررات، آییننامهها یا ترکیبهای نهادی و یا به تعبیر دانشگاهی برخی از مواد یا تفاسیر قانونی که امروزه در بدنه اجرایی ما وجود دارد، معمولاً به شکل مانع عمل میکنند، در صورتی که ما به یک جهاد فراگیر در همه عرصههای اقتصادی برای آسیبشناسی و مانعشناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع برخیزیم.
جهاد کردن به رفع موانع پیشرفت ما برمیگردد. حال برخی از این موانع، داخلیاند و برخی، خارجی هستند که باید در عرصه اقتصاد بینالملل هم ببینیم که موانع اقتصاد کشور ما چه بوده است.
نکته سوم این که جهاد معمولاً استعارهای است که ما از فضای نظامی داریم و به همین دلیل، دلالتهایی به ذهنمان راه می یابد؛ برای نمونه، هر گونه جهادی نیازمند دیدهبانی و رصد دقیق است.استراتژی دومی که اقتصاد ایران در عرصههای گوناگون کشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ کند، یک دیدهبانی و رصد جامع و فراگیر است. ما باید دقیقاً رصد کنیم که تحولات جهانی در اثر چیست و به چه راهی کشانده می شود.
ما باید افق بیست سال آینده اقتصاد دنیا را و همچنین مزیتهای نسبی کشور خودمان را رصد کنیم و بشناسیم. ما باید سریع خودمان را برای دهههای آینده به کمک رصد و دیدهبانی که صورت میدهیم، ارتقا دهیم و به مسائلی که از راه علم تولید ثروت میکنند، بیشتر توجه کنیم.
تأکیداتی که رهبر معظم انقلاب در این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسأله بوده است. باید از صنایع تک به سراغ صنایعی برویم که فرصتهای تولید درآمدی و تولید ثروت آن فراوان است.
معمولاً در اقتصاد، صنایع کوچک در آغاز نوآوری و خلاقیت، ثروت خوبی را برای کشور به بار میآورند و فرصتهای خوب اشتقالزایی ایجاد میکنند، اما در مسیر چرخه تولید و چرخه عمر یک کالا، معمولاً سود آنها کم میشود، چراکه کشورهای دیگر هم نظیر آن کالا را تولید میکنند و به تعبیر عامیانه دست زیاد میشود، ولی این مسأله به روشنی قابل مشاهده است که کشورهای پیشرفته، دقیقاً در پی این تغییربخشی و رفتن به سمت تولید کالاهای هایتک و تولید ثروت و سودآوری از طریق تولید علم هستند.
برای نمونه، در عرصه بینالمللی ما نسبت به گروه «جیبیست» و تصمیمات گرفته شده در آن توسط کشورهای استکباری باید بسیار حساس بوده و مشارکت غیر مستقیمی را پیشاپیش در آن تصمیمات جهانی داشته باشیم.
نکته چهارم؛ یکی دیگر از استعارههایی که کلمه جهاد برای ما به ارمغان میآورد، بحث نقشه و طرح است. ما میدانیم که هر جهادی، نیازمند طراحی نقشه عملیاتی است؛ این دقیقاً خواستهای است که سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشههای راهبردی مطرح شد که گفتمانسازی و ظرفیتسازی بسیار خوبی نیز در جامعه نخبگانی کشور در مورد آن ایجاد شد.
نکته پنجمی که در راستای مفهوم جهاد باید به آن اشاره کرد، مسائل مربوط به آرایش جهادی است. دستگاههای اجرایی کشور، دستگاههای قانونگذار، نهادهای قضایی، بخشهای مردمی، بخشهای غیر انتفاعی و خصوصی کشور، باید با یک راهبردی که از سوی دستگاههای سیاستگذار مشخص میشود، یک آرایش جهادی به خود گیرند.
نکته ششمی هم که در مفهوم جهاد معنا مییابد، بحث آموزش نیروهاست؛ مثل هر عملیاتی که اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیروهای اقتصادی کشور را آماده نکنیم، در صحنه جهاد دچار مشکل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است؛ یعنی بدنه آموزش و پرورش و دانشگاههای کشور و سرانجام، رسانهها و به طور مشخص رسانه ملی، باید حرکتی جهادی داشته باشند و یک برنامه مدون در راستای آموزش نیروهای کشور نسبت به مقتضیات یک جهاد اقتصادی ارایه و اجرا کنند.
پاتکهای احتمالی دشمن
1. تبلیغات در راستای ناکارآمد جلوه دادن نظام
هنگامی که میخواهیم در شرایط حمله قرار بگیریم و جهادگونه برای کشور کار کنیم، قطعاً این مسأله در پی خود، پاتکهایی را از جانب دشمن به دنبال خواهد داشت. یکی از ترفندهایی که دشمن در سالهای اخیر در مورد جمهوری اسلامی سرمایهگذاری کرده است، ناکارآمد جلوه دادن نظام است و در واقع، تلاش کرده است تا نظام دینی و الگوی حکومت مردمسالارانه دینی ناکارآمد نشان دهد؛ البته خوشبختانه در عرصههای گوناگونی که دشمن این امر را مطرح کرده با شکست روبهرو شده است.
در مسائل امنیتی در این سی سال، کشور ما چه در جریان جنگ تحمیلی و چه در مسأله امنیت داخلی و چه در عرصه اتحاد و یکپارچگی و وحدت ملی و چه در مسأله امنیت مرزها ـ با توجه به حساسیت مرزهای ما به دلیل وجود شرایط ویژه و شرایط همسایگان ما ـ موفق بودهایم. در عرصه کارآمدیهای سیاسی همچون مشارکتهای مردمی، مشارکتهای سیاسی، همکاری و هماهنگی قوا و... نسبت به نظامهای سیاسی مشابه، کارآمدی خیلی خوبی را نشان دادهایم. ما میتوانیم، با شاخصهای علمی متعددی نشان دهیم که کشور در افزایش ضریب امنیتی، دفاعی و عرصه سیاسی کارنامه درخشانی را داشته است. البته منظور از شاخصها، شاخصهای خودساخته استکباری که بعضاً با حب و بغض و نیات خاصی دستکاری میشوند، نیست.
اما بخش دیگر کارآمدی یک نظام، کارآمدی اقتصادی است. دشمن وقتی در عرصههای امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شکست خورد، تنها برگ برندهای که در این هفت، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده، ناکارامدی اقتصادی است. جالب این که دشمن، باز هم میبیند در عرصه زیرساختها انقلاب اسلامی ایران پیشرفتهای چشمگیری داشته است، به گونه ای که سازمانهای بینالمللی حتی در رنکینگ و شاخصبندیهای خودشان، کشور ما را جزو کشورهای نخست و بعضاً در جایگاه اول معرفی کردند.
ما در عرصه بهداشت، زیرساختهای درمانی، شاخصهای توسعه انسانی، شاخصهای دسترسی به آب سالم و دسترسی به آموزش حتی در روستاها ارتقای بسیار شگرفی را داشتهایم. این قبیل کارآمدیها بهرغم تلاش نظام سلطه که به شکل رسانهای تلاش میکند پیشرفتهای رقیب خود را در عرصه بینالمللی نشان ندهد، جلوهگر شده است.
همچنین ما در عرصه مدیریتهای کلان اقتصادی، فراز و نشیبهایی داشته و داریم که ممکن است برای دشمن، فرصتهایی را پدید آوریم که باید از آن جلوگیری کرد. همیشه دشمن به دلیل ناتوانی در جنگیدن با واقعیتهای اقتصادی ایران، تلاش کرده است تا به سراغ اذهان و ادراک مردم برود.
برای نمونه، اگر درباره وضع اقتصادی از مخالفان دولت فعلی یا حتی مخالفان انقلاب اسلامی ایران و ایرانیانی که در داخل هستند، ولی با نظام مخالفت دارند، پرسیده شود، بلاشک همه و همه اذعان میکنند، در سی سال اخیر، سبد مصرفی و بهرهمندی مردم از مواهب گوناگون دنیوی و مادی افزایش پیدا کرده است. این را کسی شک نمیکند که تعریف فقر در ایران از سی سال پیش با مقولهای که هم اکنون در برخی عرصهها متصور است، متفاوت است.
مصرف مردم نسبت به مواد پروتئینی، حمل و نقل، داشتن وسیله نقلیه، رفتن به مسافرتها و... مؤید این مطلب است. امروزه آمارها نشان میدهد در یک تعطیلات نوروز، بالغ بر پنجاه میلیون جابهجایی در ایران صورت میگیرد. این نشاندهنده آن است که مسافرت به عنوان یک تفریح سالم در سبد کالایی مردم قرار گرفته است. همچنین بهرهمندی مردم از مواهب ارتباطاتی همچون موبایل، اینترنت و مسائل آموزشی و... همین نکته را نشان میدهد.
دشمن وقتی میبیند، با واقعیتهای اقتصادی ایران نمیتواند بجنگد، به سراغ ادراک کلمه اقتصاد میرود؛ برای نمونه، در کشوری مثل چین درآمد متوسط هر چینی زیر پانصد دلار است؛ یعنی استفاده از مواهب دنیا به طور متوسط در سال، نزدیک چهارصد و بیست یا سی دلار است. به عبارتی، روزانه کمتر از یک و نیم دلار. در حالی که ایرانیها در این سالها درآمد سالیانه خوب و با رشد قابل توجهی داشتهاند. کافی است هر جوان یا هر میانسال ایرانی سبد مصرفی خودش را با پدر خودش در سی سال قبل مقایسه کند. وقتی دشمن میبیند که اینجا دچار مشکل شده، به ادراک فقر دامن میزند؛ یعنی چه بسا درآمد سالانه ما نسبت به سی سال قبل چند برابر شده باشد اما مردم حس کنند که حس رضایتمندیشان کم است.
مثلاً میزان مصرف مواد پروتئینی بسیار بالا رفته، ولی باز هم فکر میکنند که کم است یا مطالبه دارند که دولت باید گوشت و میوه ما را با قیمت ارزانی در اختیار ما قرار دهد. این مطالبه مصرفی، ناشی از این نیست که واقعاً نیاز مصرفی هست، چون نیاز مصرفی در حد بسیار خوبی رشد کرده است.
بنا بر شاخصهای سازمانهای بینالمللی، میزان کالریهای مصرفی که در کشور داریم، حتی در روستاهای فقیرنشینمان هم از سطح متوسط جهانی بسیار بالاتر است. اما چه میشود که ادراک فقر در شهرهای بزرگ شکل میگیرد؟
به نظر من، این یکی از آن هدفگذاریهایی است که دشمن کرده و ما در سال جهاد اقتصادی باید توجه خاص و ویژهای به ادراک اقتصادی مردم داشته باشیم که مردم این رشدها و پیشرفتها را چگونه درک میکنند.
2. بحرانی نشان دادن اوضاع داخلی
دشمن میخواهد وضع درونی کشور را بحرانی نشان دهد، به ویژه در سال گذشته ـ که شخصاً رصد میکردم ـ دشمن روی تحریمهای اقتصادی به شدت مانور میداد. برنامههای دنبالهدار و سریالی رسانههای خارجی همواره تأکید داشت که تحریمهای اقتصادی چه مشکلات بزرگی را برای ایران به وجود آورده است. البته که تحریمها برای ما بدون مشکل نبوده و مسائلی را برای ما ایجاد کرده است، ولی هر تحریمی طبق تئوریهای اقتصاد بینالملل، در کنار هزینهاش، فرصتهای مناسب و مزیتهای نسبی هم به همراه دارد.
کالایی که پیشتر تولید آن در کشور برای ما نمیصرفید و ارزانِ آن از بیرون قابل تهیه بود، وقتی دشمن ما را تحریم میکند، قیمت تمام شده آن برای ما بالا میرود و نمیتوانیم آن را از بازارهای جهانی خریداری کنیم. همین که دسترسی ما به این کالا سخت شد، باعث میشود، جوانان ما آن را خودشان تولید کنند. وقتی تولید آغاز شد، در مرحله تولید، طبق تئوریهای اقتصادی هزینه تمام شده کاهش مییابد و ما پس از چند سال به این نقطه میرسیم که خودمان این کالا را با همان قیمت تمام شده خارجی که پیش از تحریم داشتیم، تولید و عرضه میکنیم.